گاه‌نوشت

شاید هم بی‌گاه نوشت! که جمعاً بشود: گاه و بی‌گاه نوشت

گاه‌نوشت

شاید هم بی‌گاه نوشت! که جمعاً بشود: گاه و بی‌گاه نوشت

۱۴ مطلب با موضوع «مفید :: فرهنگ» ثبت شده است

به گزارش خبرگزاری تسنیم، عبدالله عبداللهی در دیدگاهی متفاوت درباره یادداشت سعید حجاریان که اخیرا با عنوان «فرهنگ عاشورا؛ فرهنگ اربعین» در سایت جماران و روزنامه آرمان منتشر شد، نوشته است: 

مقاله‌ای که اخیراً به قلم سعید حجاریان در روزنامه آرمان به چاپ رسیده، این روزها به موضوع داغ برای مباحثه تبدیل شده و واکنش‌های مختلفی را در پی داشته است.

هرچند این مقاله، جزو مقالات قدیمی حجاریان بوده و چند سال پیش از این نیز در یکی از نشریات به چاپ رسیده بود، اما انتشار مجدد آن در روزنامه آرمان و درج بخش‌هایی از آن در تعدادی از سایت‌های خبری، واکنش هایی را برانگیخته است.

با این حال برداشت‌هایی از مقاله مذکور صورت گرفته است که به اعتقاد نگارنده چندان با روح کلی حاکم بر آن منطبق نیست و آنچه در کلام برخی بزرگواران به عنوان نقطه ضعف و ایراد اصلی این مقاله جلوه کرده، در حقیقت تناسبی با "پیام اصلی" مقاله ندارد. و البته باید به این نکته نیز اشاره شود که احتمالاً نوع واکنش‌ها به این مقاله بر اساس تیتر برخی سایت‌های خبری بوده است که از لابه‌لای مقاله اخذ شده است.

توضیح آنکه، آنچه بیشتر در واکنش‌های منتقدان مقاله بدان پرداخته شده، نزاع بین عقل و عشق، و برداشتی از مقاله است که طبق آن قیام سیدالشهدا(ع) علیه یزید غیرعقلانی تصور شده و در بخش دیگری از مقاله نیز حرکات ائمه بعد از اربعین به عنوان حرکاتی عقلانی توصیف شده است.

هرچند با توجه به برخی از جملات و عبارات مندرج در مقاله، چنین برداشتی از مقاله، متاسفانه دور از ذهن نیز به نظر نمی‌رسد، اما نگارنده بر این عقیده است که پیام اصلی و جدی مقاله به هیچ وجه نبرد میان عقل و عشق و تقسیم‌بندی اقدامات و رفتارهای ائمه به اقدامات عاشقانه و عاقلانه نیست.

سعید حجاریان در این مقاله خود با دوگانه‌سازی "فرهنگ عاشورا" و "فرهنگ اربعین" و متفاوت انگاشتن این دو فرهنگ، به طور خلاصه اینگونه عنوان می‌کند که گاهی ماندن یک اندیشه منوط به فنا و از بین رفتن حاملان آن اندیشه است که این همان "فرهنگ عاشورا" است و گاهی نیز برای ماندن یک اندیشه، حتما و قطعاً باید محمل آن اندیشه نیز وجود داشته باشد که این "فرهنگ اربعین" است.

حجاریان در ادامه مقاله خود با شبیه‌سازی انقلاب اسلامی ایران به وقایع صدر اسلام، اینگونه القا می‌کند که تا زمان پذیرش قطعنامه 598 در جنگ تحمیلی، تحرکات امام و انقلابیون ایران از جنس فرهنگ عاشورا بود اما بعد از آن، دوره‌ی به کارگیری فرهنگ عاشورایی به پایان رسیده و ما وارد دورانی شده‌ایم که فرهنگ اربعین حاکم است. یعنی طبق آنچه حجاریان از فرهنگ اربعین می‌فهمد، باید با مصلحت‌اندیشی‌ها به برخی مسائل تن در داد و به هر نحو ممکن مظروف اندیشه انقلاب اسلامی را حفظ کرد.

در حقیقت، پیام اصلی مقاله سعید حجاریان که از نظر درجه‌بندی خبط و خطا، شاید کمتر از غیرعقلانی  توصیف کردن واقعه قیام عاشورا نباشد، همینجاست. 

آنچه اراده سعید حجاریان بر آن گرفته تا شناختی در افکار عمومی طبق آن شکل بگیرد، لزوماً غیرعقلانی توصیف کردن عاشورا نیست، چه آنکه این مصداق برای آن شناختی که وی قصد القای آن را دارد چندان کارآیی ندارد. هدف حجاریان در این نوشتار یک سیستم‌سازی اندیشه‌ای با بهره‌گیری از وقایع صدر اسلام، صرفاً برای یک مفهوم است: "توجیه تئوری سازش"

در واقع، حجاریان با تفکیک خودساخته فرهنگ عاشورا از فرهنگ اربعین و القای این نکته که دوران فرهنگ عاشورایی برای انقلاب اسلامی ایران به پایان رسیده، به دنبال آن است تا آنچه خود و هم‌فکرانش برای  ادامه راه کشور اراده‌ کرده‌اند، یعنی سازش با قدرت‌ها و عدم اقدام انقلابی علیه آنان و احیاناً مقاومت عاشورایی در برابر این مستکبران را به دیگران نیز دیکته کند.

بر همین اساس، حجاریان در ابتدا ضمن یک دوگانه‌سازی خودساخته، مصداق‌های لازم برای تئوری خود را نیز به صورت گزینشی انتخاب کرده و حتی امام(ره) را نیز در داخل تئوری خود محدود می‌کند؛ و البته روزنامه آرمان نیز بر همین اساس چنین مقاله‌ای از سعید حجاریان را برای چاپ و نشر در آستانه عاشورای حسینی برمی‌گزیند چه آنکه آنچه امروز برخی از عناصر طیف موسوم به اصلاح‌طلبان به آن نیازمندند، تئوری سازی برای یک اراده ارتجاعی است: "تئوری سازش"

و این در حالی است که ایرادات اساسی بسیاری بر این تئوری پردازی حجاریان وارد است. اولاً دوگانه‌سازی بین فرهنگ عاشورا و کربلا یک دوگانه‌سازی من‌درآوردی از سوی آقای حجاریان است و چنین چیزی در معارف اصیل اسلامی وجود ندارد. چه آنکه در هر زمان و هر مکان، هر دو فرهنگ باید حاکم باشد و اینکه هر فرهنگی را متعلق به دوره‌ای بدانیم، گزاره‌ای ساختگی است.

ثانیاً آقای حجاریان در این مقاله خود، حرکات ائمه بعد از اربعین را حرکتی در چارچوب فرهنگ اربعین معرفی می‌کند و پیش از آن نیز تلویحاً تفاوت اصلی فرهنگ عاشورا و اربعین را در آن می‌بیند که در فرهنگ عاشورا نیاز به فنا هست ولی در فرهنگ اربعین چنین چیزی وجود ندارد. حال آنکه جالب است پس از اربعین نیز هیچکدام از ائمه اطهار(ع) حاضر به سازش به هر قیمت با حکام جور و مستکبرین نبوده و همگی آنان نیز توسط این حکام جور به شهادت رسیدند! و حضرت حجت(عج) نیز به جهت تصمیم این مستکبران برای به شهادت رساندن ایشان، به خواست خدا از نظرها غایب گشتند.

a.abdollahi83@gmail.com
انتهای پیام/

http://www.tasnimnews.com/Home/Single/551940

خبرگزاری تسنیم: کیوان صائمی:

 ساکن مشهور ضلع شمال غربی طبقه چهارم ساختمان شیشه‌ای معروف از فردا صبح دیگر سر کار حاضر نخواهد شد. 40 مانیتور روبروی میز او که همه شبکه‌های تلویزیونی ایران و چند شبکه خبری مهم جهانی را لحظه به لحظه برای او نمایش می‌داد، احتمالا برای چند روزی خاموش خواهند شد؛ دوران ریاست مهندس تمام شده است... و حالا عزت‌الله ضرغامی یکی از منحصربه فردترین آدم‌های ایران است.تجربه 10 سال مدیریت پرماجرا بر عظیم‌ترین رسانه ایرانی در اوج بحران‌های جامعهِ در حال گذار ایرانی.

 

عزت‌الله ضرغامی جوان در کنار شهید سید عباس موسوی، دبیر کل شهید حزب‌الله لبنان

***

شاید شاگردان معلم ساده مدرسه فرهنگ، مدرسه مشهور غلامعلی حدادعادل و یکی از بزرگترین مدارس علوم انسانی در کشور هیچ‌وقت خیال نمی‌کردند که روزگاری سرنوشت بخشی از تغییر و تحولات سیاسی و اجتماعی کشور به دست معلم‌شان بیفتد. درست 6 سال پیش در اوج بحران بزرگ حوادث بعد از انتخابات سال 88 ، ضرغامی در جمع مدیرانش اعلام کرد که به مفهومی به نام «اجتهاد رسانه‌ای» دست پیدا کرده است. مفهومی که از این پس قرار است تئوریک و نظریه‌پردازی شود و خط‌مشی رسانه‌ملی قرار بگیرد. ضرغامی بعدها در یکی از معدود مصاحبه‌هایش با مجله‌‌ای به نام «9 دی» اعلام کرد که این «اجتهاد رسانه‌ای» را در روز عاشورای سال 88؛ آن عاشورای جنجالی آن سال انجام داده است." خیلی از آدم‌هایی که الان پشت سرشان هم نماز می‌خوانم می‌گفتندنبایدتصاویر اهانت به هیئت‌ها و عزاداری‌ها پخش شود، اما من تصمیم گرفتم و پخش کردیم"

اتفاقی که به گفته خیلی از تحلیل‌گران یکی از عوامل اصلی نجات کشور از بحران آن دوران بود. ضرغامی 16 آذر آن سال یک اجتهاد رسانه‌ای دیگر هم انجام داده بود. پخش تصاویر اهانت به امام خمینی(ره) در دانشگاه تهران و سرازیری بحرانی به نام «فتنه» آغاز شده بود و این شاید بحرانی‌ترین موقعیت برای رئیس صداوسیمای جمهوری اسلامی بود. بحرانی که او و تیمش با کمی تاخیر از آن سربلند بیرون آمدند. در شرایطی که بخش‌های بزرگی از مدیریت ایرانی همچنان در بحران به سر می‌بردند صداوسیما زودتر از بقیه به هوش آمد. این دو گزارش‌،چند گزارش درباره ترانه موسوی و نداآقاسلطان، به علاوه گزارش‌های مردمی و مستندی به نام «شاخص»، فضای روانی جامعه را تحت تاثیر قرار داد.

***

اما درست در همان روزگار بود که ضرغامی شاید با بزرگترین چالش همه دوران‌های مدیریت صداوسیما این بار به شکلی عینی و «رو» مواجه شد. در همان انتخابات کذایی، سرشماری نتایج صندوق رای‌گیری مستقر در سازمان صداوسیما، به نتایج حیرت‌آوری منجر شد.حجم زیادی از کارمندان سازمانی که به فاصله یک هفته قرار بود با فتنه‌ای مقابله کنند که با محوریت یکی از نامزدهای ریاست‌جمهوری برپا شده بود به خود او رای داده بودند و ضرغامی شاید برای اولین بار در این 5 سالی که بر این سازمان عریض و طویل مدیریت می‌کرد با این «واقعیت عینی و تلخ» این بار این‌قدر مستقیم مواجه شد. چیزی که سالها انتظار برای انقلابی شدن مهمترین رسانه رسمی جمهوری اسلامی ایران را منطقی جلوه می‌داد. ضرغامی بعدها و بعدها هیچ گاه درباره این واقعیت حرف نزد، اما مشخص بود که حالا او دیگر واقعیتی را می‌داند که کل بدنه مدیریت فرهنگی کشور را دانسته و نادانسته، خواسته و ناخواسته زمین‌گیر کرده بود: سیستم کارمندی، سیستمی که هیچ کس در جای خودش نبود، آرمانی جز ساعت پر کردن برای بخش قابل توجهی از کارمندان وجود نداشت و به جز استثنائی به عنوان معاونت سیاسی سازمان که آن هم در سطح مدیران و کارمندان درجه یک خلاصه می‌شود، لااقل هیچ کس برای اینکه کار انقلابی کند، به صداوسیما نمی‌آمد.

و عزت‌الله ضرغامی شاید هیچ وقت تلخی آن روزی که این آمار را شنیده بود، فراموش نکند؛ مسیرش را هم عوض کرد؟ کسی نمی‌داند. ظاهر امر که چیزی را نشان نمی‌داد.

***

همه کارمندان صداوسیما در روزگاری از دوره 10 ساله ضرغامی سه‌شنبه‌ها صبح را به یاد خواهند داشت. مسجد بلال که ضرغامی در آن مسجد می‌نشست برای شنیدن حرف‌های کارمندهای نه چندان کم‌تعداد صداوسیما؛ اسم می‌نوشتند و وقت تنظیم می‌کردند. اسامی در روزهای آخر به یک لیست 2 هزار نفره منتهی شد و تازه هنوز مشکلات مالی صداوسیما، بزرگترین چالش حرفه‌ای مهندس آغاز نشده بود و صداوسیما در روزهای پایانی ریاست ضرغامی به نفس‌نفس زدن افتاد و این پایان مسیری بود که او و تیمش آغاز کرده بودند. مسیر نایستادن کنار دولت‌ها.

درست دو  سال قبل 8 مرد سیاسی درجه اول کشور که نیت کرده بودند ردای ریاست‌جمهوری را بر تن کنند با ابتکاری عجیب از سوی مهندس روبرو شدند. برای ‌آن‌ها تصاویری از ساعت معکوس، یک دره قدیمی، یک چاه نفت و... پخش شد و جلوی میلیون‌ها بیننده تلویزیونی از آنها خواسته شد که در مورد این تصاویر به صورت زنده و سریع سخن بگویند، اتفاقی که هر کدام از رجال سیاسی به نحوی از زیر آن در رفتند و ضرغامی در پشت صحنه استودیو 11، استودیوی برنامه مشهور 90 که حالا تبدیل به دکور مناظره شده بود، نشسته بود و پایش را روی پایش انداخته بود:" برنده انتخابات را مناظره‌های من تعیین می‌کند."

این مناظره، تازه ورژن دست‌چندم و چند بار تلطیف شده چیزی بود که بعد از سال‌ها دوباره با یک برنامه سیاسی از سوی تلویزیون ایران؛ یک هیجان باورنکردنی را به کف خیابان‌های ایران آورد. کسی نمی‌داند که آن شب ، شب 13 خرداد سال 88 در ساعت 22 در  مناظره طوفانی احمدی‌نژاد با میرحسین موسوی، ضرغامی به چه فکر می‌کرد، اما اشاره‌های واضح بعدهای او به اینکه تصور نمی‌کرد چگونه این مناظره‌ها تبدیل به انفجار شوند ماهیت کار رسانه‌ای در ایران را تا اندازه‌ زیادی معلوم می‌کرد: با مخاطبانی نامعلوم باسرانجامی نامعلوم.

آب ضرغامی و سه رئیس جمهور دوران او، تا پایان در یک جو نرفت. روزهای پایانی دوره خاتمی به او رسید. دو طرف سعی کردند به روی هم نیاورند که چه‌قدر متفاوت فکر می‌کنند اما نتوانستند. 8 سال احمدی‌نژادی را کج‌دار و مریز طی کرد, هر چند پایان این رابطه با یک هدیه گرانقمیت از سوی احمدی‌نژاد و یک بزرگداشت قهرمانانه از سوی ضرغامی همراه بود و حالا در دوران روحانی، حرف‌های واضحی از صحبت‌های درگوشی در هیئت دولت برای اینکه غریبه جمع، آن را نشوند به بیرون درز می‌کند. در روزگار احمدی‌نژاد، ضرغامی تا مرز راه داده نشدن به هیئت دولت رفت و حالا در دروه روحانی، رئیس‌جمهوری با گرایش کاملا متفاوت با قبلی، موضع دولت در قبال ضرغامی و یارانش فرقی نکرده است. «بیست و سی» و «صرفا جهت اطلاع»‌اش همچنان بی‌ تعارف است و داد دولتی‌ها از دستش به آسمان.«صرفا جهت اطلاعی» که معمولاً ورژن بیست و سی‌اش با نسخه یک ساعت بعد پخش شده‌اش تفاوت دارد، بخشی از آن حذف شده است. شاید نماد بهتری برای اینکه نشان دهیم فشار روی ضرغامی و تیمش چه‌قدر بالاست دیگر گیرمان نیاید.

برخلاف لبخندهای دلپذیر این عکس، رابطه ضرغامی و احمدی‌نژاد زیاد تعریف کردنی نبود

رابطه ضرغامی و روحانی در همان ماه‌های اول به دلیل اختلاف در انتخاب مجری برنامه‌های تلویزیونی نزدیک بود به بحران کشیده شود

***

 در جایی تعریف کرده بود که شاید یکی از تلخ‌ترین خاطراتش، سریال الف ویژه‌ای بود که حسابی برایش سرمایه‌گذاری کرده بود و رهبر انقلاب ایران آن را ندیده بود. دوران ضرغامی دوران سریال بود و مهمترین و اساسی‌ترین استراتژی او سریال‌ها و برنامه‌های نمایشی. به غیر از شبکه‌های سراسری و نسیم؛ سه شبکه «تماشا»، «آی‌فیلم» و «نمایش» امروز برای ایرانی‌ها، فیلم‌ و سریال پخش می‌کند: «مختارنامه»، «روزگار قریب»، «کلاه پهلوی», «در چشم باد»، «وضعیت سفید», «ارمغان تاریکی»,«زیر تیغ» سه‌گانه «پایتخت» و مجموعه سریال‌های اخیر سیروس مقدم، «شهریار»، «حلقه سبز», «صاحبدلان», «مدار صفر درجه» «مرگ تدریجی یک رویا» و ...

مهندس سروکله زدن با هنرمندان ایرانی را بلد بود و این برگ برنده‌اش بود. به غیر از یک مورد خاص، کمال تبریزی‌ای که این روزها شمارش معکوس گذاشته است برای پایان ریاست ضرغامی، او در دوران مدیریتش لیست بلندبالایی از هنرمندان که روی خوشی به تلویزیون نشان نمی‌دادند را به پای کار برای تلویزیون کشاند: کیانوش عیاری، رضامیرکریمی، محمدرضا هنرمند، فرهاد توحیدی، کمال تبریزی، ابراهیم حاتمی‌کیا، محمدمهدی عسگرپور، مازیار میری، سامان مقدم، حمید نعمت‌الله، عبدالحسین برزیده، فریدون جیرانی، مجتبی راعی، بهروز افخمی، حسن فتحی، رامبد جوان، مسعود جعفری جوزانی و...

***

رئیس سازمان عریض و طویل صداوسیما به شدت تودار و بی‌حاشیه بود. کمتر مصاحبه‌ای از او در رسانه‌های داخلی درز شده است. در بیشتر جنجال‌های سیاسی مربوط به سازمان سکوت می‌کرد و مدیریت ماجرا توسط او معمولا در لابی‌ها و پشت پرده‌ها انجام می‌شد. مدیران یکی از افق رسانه‌های چند سال پیش از گریه ضرغامی پشت تریبون خاطره واضحی دارند: از اینکه او خاطره یک کارمند را تعریف می‌کرد که برای یک وام 5 میلیون تومانی پای آسانسوری معروفی که معمولا کارمندان جلو آن می‌ایستادند تا ضرغامی را ببینند ایستاده است و بعد نزد او آمده است و بغض ضرغامی اجازه ادامه صحبت به او را نداد. این شاید اولین و آخرین باری بود که ضرغامی موفق نشد در یک تریبون عمومی، خودش را کنترل کند.  ضرغامی البته بدش نمی‌آمد از اینکه سالی چند بار گریزی هم به حاشیه‌ها و دنیای ژورنالیستی بزند، اما معمولا وقتی وارد میدان می‌شد که دو طرف ماجرا چیزی بیشتر از یک شوخی یا ماجرای دم‌دستی نبود. روزگاری از خبر بچه‌دار شدن خاله شادونه در تلویزیون حمایت کرد. روزگاری در زمانی که فشارها روی سازمان برای پخش نکردن مسابقات ورزشی به دلیل پوشش خاص تماشاگران بالا رفته بود به میدان آمد و علی مطهری را به کنایه به ریز شدن روی جزئیات تماشاگران زن برای متهم کردن صداوسیما متهم کرد و گفت برای تماشاگران در برزیلی که قرار بود مسابقات جهانی والیبال در آنجا انجام شود سفارش شلوار و گرمکن پوشیده داده است.

ضرغامی در مراسم سنتی فلافل‌خوران در اهواز

ضرغامی یاد روزهای جوانی‌اش می‌کند

حکمت این عکس تاریخی ضرغامی در سفر به آمریکا مشخص نشد

**

اما یکی از بزرگترین انتقادات به مهندس ضرغامی؛ در نیمه دوم دوران مدیریت او رخ داد. چیزی به نام شبکه‌های تخصصی دینی و اتهام بزرگی به نام سکولار کردن صداوسیما. اتهامی که ضرغامی هیچ‌گاه قبول نکرد. منتقدان او می‌گفتند که راه‌اندازی شبکه‌های قرآن، معارف و شبکه‌های دیگر انقلابی و مذهبی، بار این انقلابی بودن و دینی بودن را از دوش سایر شبکه‌های تلویزیونی برخواهد داشت. این تلقی به وجود خواهد آمد که وظیفه کار دینی و انقلابی به دوش شبکه‌های تخصصی مربوط است و این تلقی ذهنی حداقل در بین برنامه‌سازان تلویزیونی به وجود خواهد آمد که اگر می‌خواهند برنامه دینی و تلویزیونی بسازند به سراغ این شبکه‌ها که معمولا هم مخاطب آن‌چنانی ندارند بروند و بقیه شبکه‌های سراسری مشغول کارهای دیگری که مهمترین آن سرگرمی‌سازی است، بشوند. اتفاقی که در میانگین کلی صداوسیما به آن نزدیک شد.

***

ضرغامی حالا یکی از مطلع‌ترین آدم‌های روزگار ماست. شرکت همزمان در جلسات هیئت دولت، شورای عالی امنیت ملی، شورای عالی انقلاب فرهنگی و البته جلسات ثابت خصوصی با وزارت‌خانه‌ها و نهادهای امنیتی به مدت 10 سال امروز ضرغامی را به گنجینه‌ای از اسرار مگوی این سال‌های نظام تبدیل کرده است.

جایگاه احتمالی‌اش در مجمع تشخیص مصلحت نظام طبعا او را راضی نخواهد کرد و او احتمالاً از امروز آماده یک نبرد خواهد شد. نمایندگی مجلس، تاسیس یک رسانه بزرگ و یا نبرد آخرالزمانی ریاست‌جمهوری سال 96 با مناظره‌هایی که این بار نه مهندس که یک دکتر طراحی خواهد کرد؟ دکتر سرافراز...

هر چند که بعید است ضرغامی تا 2 سال در یاد بدون حافظه ایرانی‌‌ها بماند، مگر مهندس تجربیاتی کسب کرده باشد یا برگ‌های برنده‌ای را جمع کرده باشد برای روز مبادا.

***

حکم پایان دوران ریاست ضرغامی امروز خورده است. به فاصله 4 روز بعد از 13 آبان. یکی از مهمترین وقایع تاریخی انقلاب که مهندس هم در آن نقش داشته است. یکی از فاتحان کم‌سروصدای لانه جاسوسی، طرفدار بانفوذ مشهورترین ایدئولوگ انقلاب اسلامی، شهید مطهری و رئیس سابق سازمان صداوسیما، روزگاری تعریف کرده بود که شباهت‌های بسیاری بین واقعه لانه جاسوسی، مهمترین اتفاق دهه اول انقلاب و 9 دی مهمترین اتفاق دهه سوم انقلاب می‌بیند. در هر دو اتفاق ضرغامی نقش داشته است. کم‌رنگ یا پررنگ. در دهه دوم انقلاب ضرغامی نقش کم‌رنگی داشت و حالا نوبتی هم که باشد  فعلا نوبت استراحت است.دهه چهارم دهه سکوت است؟

انتهای پیام/

http://www.tasnimnews.com/Home/Single/541361

به گزارش «قاصدنیوز»حجت الاسلام دکتر مهدی نخاولی مفسر، محقق و پژوهشگر علوم قرآنی و مدیر مؤسسه راه حق مشهدمقدس در مراسم شب های هفتم و هشتم محرم به بیان نکاتی مهم پیرامون ابزارهای ارتباطی جدید پرداخت. توجه به این نکات در فضایی که این ابزارها با سرعت و بدون توجه به پیوست‌های فرهنگی و آموزش سوادرسانه ای در حال فراگیری است، برای آنانی که به دنبال استفاده هوشمندانه از این ابزارها هستند امری لازم و موردنیاز است.

حجت الاسلام دکتر مهدی نخاولی در مسجد المنتظر مشهد

 از زمان حضرت آدم(علیه السلام) تاکنون، این میزان «کثرت» وجود نداشته است

اصلی ترین چیزی که در بیرون، ما را از حب و عشق به خدا دور می کند، «کثرات» است. عالم کثرت عالم حجاب است. اگر انسان مواظب مشغول شدن نباشد، مثل باتلاق او را به درون خود می کشد. اگر توجه کرده باشید به افرادی که مثلا به سفر زیارتی رفته اند خواهید دید این افراد حال عبادتشان در سفر بهتر می شود. علت این است که انسان در آنجا متمرکز می شود و در اطرافش کثرات زیاد نیست. این فرد از کار و اتفاقات روزمره خود را جدا کرده است که به این حال رسیده است اما اگر به او، هر روز از شهرشان زنگ بزنند و درباره مسائل مختلف دنیایی سخن بگویند، این حال به کلی از بین می رود. می بینیم از زمان حضرت آدم(علیه السلام) تاکنون این میزان «کثراتی» که اکنون وجود دارد، وجود نداشته، حتی این وضع موجود با دو سال پیش هم قابل مقایسه نیست. 

چه چیزهایی چگونه ما را مصرف می کنند؟

ما دو نوع نیرو داریم، نیروی بدنی که با صرف آن، خستگی ایجاد می شود و نیروی روانی که با «توجه» صرف می شود. لذا افراد مختلف تصاویر، فیلم ها، صداها، مکان ها و... دائما درحال مصرف کردن ما هستند. انسان برخی اوقات وقتی به این موارد متصل می شود مانند فردی اسیر در باتلاق، دائما پایین تر می رود و زمانی به خودش می آید که می بیند مدتهاست وقت خودش را صرف این امور کرده و برایش خستگی ذهنی ایجاد شده و با وجود اینکه خستگی جسمی نداشته است حتی حال اقامه نمازش را ندارد. در این حالات است که نیرو برای ذکر، توجه، قرآن خواندن، رفتن به حرم و... نمی ماند. این، نتیجه تحلیل رفتن روح است چرا که همنشین در روح انسان بسیار تاثیر دارد. همنشین انسان آن کسی نیست که انسان به دیدنش می رود یا او را می بیند، بلکه هرکس را در حریم خود راه دهیم او همنشین ماست. یکی از نافذترین همنشین ها همین شبکه های ارتباطی اینترنتی است.

این‌ها همان اسباب بازی فروشی های رنگارنگی است که برای ما درست کرده اند. اسباب بازی های هرکس به حسب خودش فرق می کند و کودک و بزرگسال ندارد. انسان عاقل هر دری را باز نمی کند.کسی با ابزار مخالف نیست بلکه با نحوه استفاده و محتوای فعلی اش نکته وجود دارد. این شبکه های اجتماعی موبایلی هم اکنون مصداق آیه شریفه «اثمُهُما اکبر مِن نَفعِهما» گناهش بزرگتر از سودش است.

بعضی با بهانه های مختلفی مانند کار فرهنگی، رصد اتفاقات در جهان و... می گویند می خواهیم در این فضاها فعالیت کنیم. درست است باید کاری کرد اما این کار فردی نیست. حتی اگر همه عالم در این فضاها باشد، آدم عاقل کار اشتباه انجام نمی دهد. حضرت علی(علیه السلام) وقتی می خواستند مردم را اصلاح کنند مشاهده کردند این مردم فقط از طریق زور یا تزویر قابل اصلاحند. ایشان می فرمودند: من کارهای معاویه را بهتر از او بلدم اما نمی خواهم به قیمتی شما را اصلاح کنم که خود فاسد و ضایع شوم. گاهی انسان خودش به دست خودش مبتلا می شود.

 نظرات سطحی زیر عنوانِ «به نظر من»

وقتی افراد حتی نظرات خوب و به ظاهر غیرمنحرف خودشان را منتشر می کنند، می بینیم که یکی از جمله‌های کلیدی که شیطان روی آن سرمایه گذاری می کند بروز می کند. این جمله «به نظر من» است. حال که ما انسان ها، رهیده از هوای نفس نیستیم و چه بسا این سخنان، از اوهام و خیالات سرچشمه می گیرد. همه ما نه کاملا به حقیقت متصل شده ایم و نه به اندازه کافی روی همه مسائل تخصص داریم که بتوانیم بگوییم «به نظر من». می بینیم که این امر در این شبکه ها و فضای اینترنت به وفور یافت می شود. در این میان روحیات طعنه زدن، تمسخر کردن، حرف های بیهوده زدن و... تقویت می شود.

 سلب اراده و انتخاب؛ نقطه عطف پیروزی شیطان

کاری که این شبکه ها می کنند سلب اراده هاست. هنگامی که انسان به کتابخانه می رود، کتابی را که از قبل انتخاب و اراده کرده است برمی دارد . این نقطه عطفی است که شیطان را زمین می زند. انتخاب های معقول، اراده شده و آگاهانه. اما این شبکه ها بدون اینکه شما مطلبی را انتخاب کرده باشید به سراغ شما می آید. این همان کاری است که شیطان می خواهد. اطلاعات درست و غلط و ریز و درشت از این طرف و آن طرف، ولو اینکه بگوییم همه اش درست باشد. نبی اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «العِلمُ اکثَر مِن أن یُحصی فخُذ مِن کُل شَی أَحْسَنَه. علم و دانش بیشتر از آنست که شمرده شود پس از هر چیز نیکوترین آن را فراگیر». مگر انسان فرصت دارد که با این حجم کثرات، همه چیزهای خوب را بخواند؟ در هر فضایی انسان باید به سراغ چیزهای آزموده شده، قطعی و برتری برود که در قبال عُمرش، حجت داشته باشد. چیزهای جذاب کم نیستند و البته حلال هم هستند. حرامش که جای خود دارد. اما همین چیزهای خوب تمام شدنی نیستند. باید مواظب بود. یکی از راههای مقابله با این شیطان در هر شرایطی این است که انسان هراقدامی می خواهد انجام دهد ابتدا از خود بپرسد: این امور چه سود و منفعت پایداری برای من و جامعه دارد؟

 حجت الاسلام دکتر مهدی نخاولی در مسجد المنتظر مشهد

 آیا این همه ابزار را واقعا لازم داریم؟

اکنون در خانواده ها می بینیم هرکس مشغول به مثلا موبایل خود است. اگر این کار هیچ نتیجه ای نداشته باشد جز دور کردن خانواده ها، همین برای موفقیت شیطان کافی است. باید این سوال را از خودمان بپرسیم که آیا ما ابزارها را مصرف می کنیم یا ابزارها ما را؟ آیا این همه ابزار را واقعا ما لازم داریم؟ باید فکر کنیم. لذا خداوند اگر بنده ای را دوست داشته باشد او را متوجه کار اشتباهش می کند اما اگر گوش نداد و مسیرش را ادامه داد، رهایش می کند تا برود. او هم می رود و کم کم به جایی می رود که ممکن است راه برگشتی نداشته باشد. به مرور تغییر می کند و رفتار و محیط و ظاهر و کارهایش عوض می شود. گاهی مشاهده می کنیم کسانی که حال عبودیت خوبی داشته اند، بر اثر همین عوامل به ورطه هایی افتاده اند که جمع کردن آن سخت است.

 چرا علامه طباطبایی برای تفسیرش نقطه نگذاشت؟

هنگام مرگ انسان حتی حاضر است یک ثانیه به او فرصت بدهند. ما در بذل و بخشش عمرمان خیلی بخشنده هستیم. مرحوم علامه طباطبایی هنگام نوشتن تفسیرش، نقطه نمی گذاشت، و می گفت: حساب کرده ام گذاشتن نقطه ها چه مقدار زمان می برد. باید برای تصحیح پایانی، یک بار دیگر تفسیر را بخوانم. در آن زمان نقطه ها را خواهم گذاشت!

 برخی‌ها تحمل پنج دقیقه تنهایی را ندارند!

اتفاقی که امروز در عرصه ارتباطات اتفاق افتاده، کشیدن شدن شدید افراد به سوی توهم و خیال است. انسان می بیند برخی ها حتی تحمل پنج دقیقه تنهایی را ندارد. از نشانه های عاقل صبر بر خلوت است. او به دنبال خلوت می گردد تا به خودش فکر کند. اما در عالم توهم و خیال، افکار همین‌طور سرگردان است و به قول بزرگی افراد در توهمات خودشان می میرند و توهماتشان می شود قبرشان. البته کنار گذاشتن اینها گاهی سهل نیست اما بالاخره انسان باید یک جایی برای خودش تصمیم بگیرد. در هر انسانی شیطان از جای نفوذپذیری اش نفوذ می کند.

 چرا باید حواسمان باشد؟

یکی از کارهای کلانی که همواره به ما  تذکر داده اند که به آنها توجه کنیم، ارتباطاتی است که هویت اصلی ما را بازسازی می کند، حفظ می کند و ارتقا می دهد. ما یک هویت داریم و آن «عبودیت» است. عبودیت، یعنی همان حال بندگی و به عشق الهی نفس کشیدن. ما به این دنیا آمده ایم تا از این عوالم رد شویم و به آن اصل برسیم. هرچیز که این حال را فرو بکاهد و حتی آن را در سطح خودش نگه دارد مذموم است. در روایت آمده است: ارتباطاتت را با آن کس که تو را رشد نمی دهد قطع کن...

http://www.ghasednews.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-5/2652-%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%86%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%AC%D8%AA%D9%85%D8%A7%D8%B9%DB%8C-%D8%B4%D9%85%D8%A7-%D8%B1%D8%A7-%D9%85%D8%B5%D8%B1%D9%81-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D9%86%D8%AF