چرا اسلامهراسی؟!
دقیقاً سه سال و سه ماه و دوازده روز از آن روز ننگین میگذرد!
روزی که تری جونز ملعون و البته بازیخوردهی کاخِ به اصطلاح سفید ایالات متحده دست به اقدامی شنیع زده و مصحف عزیز را، به زعمِ خویش به آتش کشیده، ناآگاه از اینکه خود را در آن دنیا آتش زده است.
اعتراض مسلمانان و دولتهای اسلامی به آن اقدام به ظاهر صلح طلبانه، از روز 31 اسفندماه 1389 شعله ور شد.
چند ماه قبلتر، و در آستانهی نهمین سالگرد حادثهی یازده سپتامبر 2001، وی خواستار برگزاری مراسم قرآنسوزی شده بود؛ هر چند در نهایت این برنامه را لغو کرد.
جونز، در 11 سپتامبر 2011 گفت: «ما قطعاً قرآنسوزی نخواهیم داشت... چه امروز... چه هیچ وقت»
و در جایی دیگر بیان کرد که: «از مسلمانان نفرت ندارم، اما از سوزاندن قرآن برای هشدار دربارهی اصول اعتقادی و ایدئولوژی اسلام که از آن نفرت دارم، استفاده خواهم کرد.»
اما، 171 روز بعد، در کلیسای کوچک خود، اقدام گستاخانهاش را جامهی عمل پوشاند و تصاویرش بطور زنده در اینترنت منتشر شد.
---
ما با اینکه میدانیم و دانستیم حرکت جونز «ربطی به کلیسا و مسیحیت ندارد» و نمیتوان «حرکات عروسکی» این کشیش ابله و پیروان مزدورش را به پای مسیحیان و سایر اهل کتاب نوشت، بر این باور بودیم که اظهارات مستکبرانی که میگویند با اسلام و مسلمانیت دشمن نیستند، «دروغی بزرگ و فریبی شیطانی بوده است».
جونز میدانست که اندیشههای اسلامی در ذهن مسلمانان کنونی نیست، بخاطر همین نسبت به مسلمان بودن کسی ابراز انزجار نکرد و گفت «از اصول نهفته در قرآن متنفرم».
با این بیان، باید به خود بازگردیم که چرا او از ما مسلمانان متنفر نیست؟ شاید پاسخ به این سوال بازگردد به اینکه ما چیزی از اصول اسلام نمیدانیم. شاید فقط آنها را شنیدهایم و بکار نبستهایم! شاید...
در این ماه عزیز، خودم و شما را به تلاوت و تدبر در مصحف شریف اسلام، قرآن مجید سفارش میکنم.