نه شرقی، نه غربی، حکومت جهانی
این مطلب، پیش از این، در لادستان منتشر شده است:
میگفتند انقلابها در جوامع کشاورزی رخ میدهد.
با انقلاب اسلامی ایران، جوابشان را گرفتند.
باز گفتند در جوامع در حال توسعه یا کمتر توسعه یافته رخ میدهد.
نشانشان دادیم که 70 سال قبل از این که توسعهای در کار نبود، انقلاب مشروطه به وقوع پیوست. اتحاد روحانیت و بازاریان علیه توسعه که اقتضای حفظ منافعشان بوده است، در زمانی دیگر نیز رخ داده بود، در نتیجه این قول نیز با مثال نقض رد میشود.
باز کوتاه نیامده، گفتند انقلاب در جوامعی رخ میدهد که دولت و حکومت با وجود رانتی بنام نفت و گاز، از نیازهای مردم غافل شده و به انقلاب ختم میشود.
این بار نیز پاسخشان را دادیم که چرا در سایر دولتهای تحصیلداری نظیر قطر، عربستان و سایر کشورهای دارای نفت و غافلتر از مردم نسبت به ایران رخ نمیدهد؟
این بار پس از کلی مشاهده و واکاوی اسناد و مدارک، به تشیع عامل انقلاب رسیدند و گفتند چون مفاهیم دینی بازتفسیر شد، انقلاب به وقوع پیوست.
گفتیم: ایده بازتفسیری مفاهیم دینی، نشات گرفته از ذهنیت انشعاب پروتستان از مذهب کاتولیک مسیحی در اروپاست. مفاهیم شیعی و اسلامی در انقلاب اسلامی، بازتفسیر نشد، بلکه احیا شد.
باز عامل توسعه شتابان ایران در سالهای آخر استقرار نظام پهلوی را برای انقلاب مطرح کردند.
با سه دلیل آن را رد کردیم: اولاً شعارهای مردم نشانگر چرایی خواستن انقلاب از دید آنان بود. شعارهایی نظیر «الله اکبر» و «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» حاکی از اسلام خواهی مردم بود که اساساً به هیچ طریقی مربوط به توسعه و انتظار بیشتر اقتصادی یا سیاسی از دولتمردان وقت نیست.
گروهی دیگر گفتند: که انقلابتان در اثر توطئه خارجی بود.
پاسخ دادیم: محمدرضا شاه ملعون این را گفته و بر آن نقد داریم چون شخص اول مملکت برای توجیه اقدامات خویش به این نظریه تمسک جسته است تا خود را بریء از اشتباه کند.
دیگری مطرح کرد که انقلاب بر اثر جذب حداکثری رهبران جنبش قبل از پیروزی بود که اگر پس از پیروزی ادامه نیابد، انقلاب دچار اضمحلال خواهد شد.
گفتیم همگی بر حکومت نکردن شاه متفق بودیم، لذا برای دستیابی به این هدف، متحد شدیم. رهبری و نوع حکومت ما نیز توسط همین مردم مشخص شد، تا جایی که چندی قبل از پیروزی، بختیار برای دیدار حضوری امام در پاریس التماس میکرده است. گروههای چپ و راست به حرکت منبعث از امام میپیوستند تا از قافله عقب نیفتند. سومین و آخرین استدلال نیز رهبران انقلاب اسلامی با بصیرتی تاریخی حاصل از انقلاب مشروطیت و نتایج حاصل از آن، به این «بصیرت سیاسی» رسیدند که حکومت اسلامی و یا دولت اسلامی به جز بهدست روحانیت امکان وقوع ندارد و اجرای آن به دست سایرین امر محالی است که هیچگاه اتفاق نیفتاده و نخواهد افتاد.
در اینجا اقوال مختلفی از علل انقلاب ارائه دادیم و آن ها را با نمونه عینی انقلاب اسلامی نقد کردیم. آرای نیکی کدی، یرواند آبراهامیان، میشل فوکو، حمید عنایت، محمدرضا پهلوی و مهدی بازرگان و ... قرائت شد و پاسخ هایی به آن دادیم.
بنظر میرسد انقلاب ما پدیدهای است غیر قابل درک برای اذهان تاریخنگارانی مانند نیکی کدی، اثباتگرایانی مثل تدا اسکاچپول، تفهمیهایی نظیر ساموئل هانتینگتون و انتقادگرایانی همانند حمید عنایت و مهدی بازرگان که شرحشان در ابتدای مطلب گذشت. پدیده انقلاب اسلامی روند سازمانی جهان را همانگونه که برخی میاندیشیدند مختل کرد و نشان داد که همرنگ جماعت شدن با هر قیمتی مفید مرزوبوممان نبوده و نیست.
حال 36 سال از آن «انفجار نور» سپری شده است. سی و شش سالی که با فراز و فرودهای عظیمی روبرو بوده است. ترورها، باید منتظر ماند و دید با جرقه انقلاب اسلامی، و ارائه راه حلی بنام جمهوری اسلامی بر مبنای «اسلام سیاسی» و «قرآن الهی» چگونه حکومت لیبرال-دمکراسی مسلط، پس از سالها داشتن پایهی لرزان، فرو میپاشد و پس از توهینهای نشریه فُکاهی شارلی ابدو پاریس به ساحت منور پیامبر ختمی مرتبت صلوات الله علیه و آله و سلم، به حول و قوه الهی با گسترش تمایل به «اسلام» در «شرق» و «غرب» و فراگیری «نور» حضرت در عالم هستی، زمینهای برای ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و تشکیل حکومت جهانی آن حضرت، فراهم شده، فراتر از مرزهای ایران و اسلام، با فراگیری مساحتی به وسعت جهان.