گاه‌نوشت

شاید هم بی‌گاه نوشت! که جمعاً بشود: گاه و بی‌گاه نوشت

گاه‌نوشت

شاید هم بی‌گاه نوشت! که جمعاً بشود: گاه و بی‌گاه نوشت

مثلث آنلاین متن کامل گفتگوی هفته نامه مثلث با پرویز امینی را منتشر می کند:

اخیرا دولت و شخص رئیس جمهور واکنش صریح و کنایه آمیزی به مواضع آقای قالیباف درباره تفکیک جنسیتی در شهرداری و صحبت های روز پنجشنبه 16 مرداد آقای سعید جلیلی درباره قابل اعتماد نبودن آمریکا و بی حاصل بودن توافق سیاسی با واشنگتن و 1+5 نشان داد، بر همین اساس به نظر می رسد شاهد قطب بندی در فضای سیاسی میان دولت و اصولگرایان هستیم ارزیابی شما از این فضا چیست؟

دولت به خصوص بعد از همه پرسی ملی انصراف از یارانه ها که واقعیت اجتماعی اش را نمایان کرد، به دنبال "برساختن" دوقطبی های عامدانه است تا قطبی که خودش در آن قرار می گیرد نسبت به رقیب برتر باشد. این استراتژی در دولت محصول شرایط اجتماعی دولت است. باتری اجتماعی ماشین دولت از شارژ تهی شده و کمتر از درون شارژ می شود و نیاز به شوک از بیرون دارد. این دوقطبی  سازی ها برای تامین آن شوک بیرونی است .

یعنی شما معتقدید که ورود اصولگرایان به میدان بازی دولت مساوی با باخت آنها خواهد بود؟

مسئله این است که شرایط باید خوب درک و عمیق فهمیده شود. دولت یازدهم به لحاظ اجتماعی "ضعیف ترین" دولت بعد از انقلاب اسلامی است و به لحاظ "کارایی" نیز در یکسال گذشته انتظارات عمومی  را برآورده نکرده است. بنابراین به نظر میرسد که دولت میخواهد ضعف اجتماعی و کارکردی خود را پشت این قطب بندی های برساخته پنهان کند و نقطه تمرکز اجتماعی را به جای این که معطوف به عملکرد دولت در تحقق وعده ها و مطالبات کند، معطوف به این قطب بندی ها نماید. قطب بندی ها نیز واقعی نیست بلکه به شکلی برساخته شده است که پیشاپیش کفه دولت از رقبا سنگین تر باشد. مثلا تقسیم جامعه به دو قطب "طرفداران تحریم و مخالفان تحریم: یا" طرفداران جنگ با دنیا و طرفداران تعامل با دنیا" خوب اساسا چنین تقسیم بندی وجود خارجی ندارد و شما در جامعه نمی توانید کسانی را پیدا کنید که طرفدار جنگ یا طرفدار تحریم باشند اما مسئله واقعی یا غیر واقعی بودن نیست بلکه ساختن دو قطبی هایی است که به جای عملکرد دولت، آنها  به کانون توجهات و قضاوت مردم تبدیل بشود.

به نظر شما دولت در این دو قطبی سازی ها به اهداف خود میرسد؟

اگر ملاک واقعیت های  اجتماعی و سیاسی کشور باشد، نه محقق نمی شود اما دولتی ها به چیزی امیدوارند که من اسمش را معجزه اصولگرایی میگذارم. آنها به دنبال معجزه اصولگرایی برای نجات خود است.

منظور شما از تعبیر "معجزه اصولگرایی" چیست؟

خطای قالیباف به لحاظ راهبردی و تاکتیکی در برابر روحانی در مناظره سوم و واژه "گازنبر" از معجزات اصولگرایی است که شرایط بازی را در انتخابات ریاست جمهور کاملا تغییر داد.  یا  خبر یکی از خبرگزاری ها درباره احتمال ردصلاحیت حسن روحانی که در چند روز پایانی انتخابات شوکی در فضای اجتماعی به نفع او بوجود آورد. این که عدم ائتلاف از ائتلاف در رقابت با کاندیدای واحد جریان رقیب سودمندتر است و....به نظرم دولت یازدهم و حامیانش به چنین معجزاتی چشم دوخته اند.

حالا اصولگرایان چرا وارد چنین دوقطبی هایی می شوند که بازنده آن مشخص است؟

چون به سیاست آن طور که باید ورود ندارند واگر اصولگرایان چنین معجزاتی نداشتند، روحانی نمی توانست رئیس جمهور شود. روحانی حتی یک آجر در تهران بالا نیانداخت، در مقابل قالیباف 8 سال صبح و شب در تهران کار کرد اما روحانی تقریبا دو برابر(یک میلیون و سیصد هزار در برابر هفتصد هزار) قالیباف رأی آورد، پس سیاست مهم است چون قالیباف برای پیروزی در انتخابات فرصت های بیشتر و محدودیت های کمتری نسبت به روحانی داشت اما سیاسی نبود. این نکته را چند ماه قبل از انتخابات در مصاحبه هایم گفته بودم که بزرگترین محدودیت قالیباف مسئله ضعف در سیاست ورزی خود و اطرافیانش است. 

هم اکنون نیز آقای جلیلی وارد دو قطبی سازی سازش و مقاومت شده به نظر شما سرانجام این رویکرد به کجا می رسد؟ آیا موفق خواهد بود؟

به طور کلی ورود جلیلی در حال حاضر به نفع دولت یازدهم تمام می شود.

الان که جلیلی به این بازی ورود کرده به نظر شما چه طور می تواند مدیریت کند؟

همانطور که گفتم دولت یازدهم دنبال معجزه است و برای رسیدن به هدف خود سه تاکتیک دارد، نخست "معطوف به آینده" در قالب این سخن که "نگذاشتند ما کار کنیم"، دوم "معطوف به گذشته" در قالب این موضع که "عملکرد دولت گذشته آنقدر خراب بود که حالا حالاها نمی توان کار کرد" و سوم "دوقطبی سازی های کاذب" که در بحث های نخست مطرح کردم. در واقع دولت با این سه تاکتیک می خواهد، قضاوت مردم درباره عملکردش را تحت الشعاع چیزهایی غیر از عملکرد خود قرار دهد. چرا روحانی به سمت طرح موضوع دین دولتی یا دولت دینی می رود چون بحث ها را ایده ائولوژیک کند تا بدنه حساس به این موضوع را تحریک کند به صحنه بیاورد، برهمین اساس ائمه جمعه موضع می گیرند بعد به مردم می گوید "در دعوا میان دیدگاه من و ائمه جمعه قضاوت کنید، درست است که مثلا دولت یازدهم عملکردی نداشته ولی بودن این دولت حداقلش آن است که ضرری برای آزادی های اجتماعی ندارد".

اگر این دوقطبی ها میان اصولگرایان و دولت به همین منوال پیش رود به ضرر چه طرفی تمام می شود؟

شفاف بگویم اگر اصولگرایان از فردا صبح همه رسانه ها و تریبون های خود را تعطیل کنند یا هیچ گزینه یا گزاره ای را در نقد دولت مطرح نکنند، چیزی که ظهور میکند واقعیت دولت است که چندان برای مردم مشت پرکن و رضایت بخش نیست.  اگر تاثیر مجموعه انتقاداتی که تاکنون به دولت شده را محاسبه و با عملکرد دولت در کارهای عمومی مثل توزیع سبد کالا مقایسه کنیم مشخص می شود که قدرت تأثیرگذاری اجتماعی کدامیک بیشتر است. بنابراین اصولگرایان باید اجازه دهند تا واقعیت دولت روحانی ظهور کند. بهترین انتقاد به دولت این است که اجازه بدهیم دولت آنچنانی که هست ظهور کند. بنابراین پیشنهاد من به رقبای روحانی این است که با دولت یازدهم "پدیدارشناسانه" مواجه بشوند. در موضوع انصراف مردم از یارانه ها چرا دولت دچار یک خسارت سنگین شد؟ چون با وجودی که رسانه ملی تمام قد در طرفداری از دیدگاه دولت وارد صحنه شد اما 8/96 درصد مردم با دولت همراهی نکردند و دولت هم نتوانست بهانه بیاورد که نمی خواستند دولت در پیگیری برنامه هایش توفیق حاصل کند.

از صحبت های شما بر می آید که به اصولگرایان توصیه می کنید نقد دولت را انجام ندهند بلکه سکوت کنند تا ضعف دولت با عملکردش مشخص شود؟

من نمی گویم اصولگرایان نقد نکنند بلکه معتقدم دولت یازدهم پر از خطا است و حجم خطاهایش زیاد است اگر آنها بخواهند نقدهای خود را متناسب با حجم خطاهای دولت مطرح کنند، عملکرد دولت در حجاب این نقدها از قضاوت مردم پنهان میماند اولا و  نقدهای مطرح شده به ضد خود بدل می شوند چون فضای عمومی جامعه این طور قضاوت می کند که چه کسانی با دولت مخالفند؟ پاسخ روشن است همان کسانی که در انتخابات ریاست جمهوری از روحانی شکست خوردند، در چنین فضایی نقد اصولگرایان شنیده نمی شود. اگر قرار به انتخاب میان نقد پرحجم به دولت و سکوت در مقابل عملکرد دولت باشد معتقدم گزینه سکوت بهتر جواب می دهد چون در این صورت عملکرد دولت بعد از مدتی ضعف ها را نشان می دهد. اصولگرایان باید کیفیت نقد را افزایش و کمیت نقد را کاهش دهند تا صدای شان به گوش جامعه برسد. این همه سئوال و استیضاح وزرا چه حاصلی دارد؟اینها حجاب فهم دولت آنچنانی که هست، می باشد. 

در واقع شما معتقدید اگر اصولگرایان روش نقادی خود را تغییر دهند موفق می شوند وگرنه ادامه همین رویکرد اگر آنها را به قطب مقابل دولت هم بدل کند، در موضعی قرار می گیرند که بازنده خواهند بود؟

روحانی خطاب به منتقدان رویکرد سیاست خارجی دولت روز دوشنبه 20 مرداد چه واژه هایی را به کار برد؟ او گفت "عده ای شعار سیاسی می دهند اما بزدل سیاسی هستند" یا در واکنش به اظهار نگرانی ها گفت "به جهنم" که نگرانید. اینجا نقاطی است که دولت آنچنانی که هست،خود ظهور میکند. این ادبیات، ادبیات "تکفیری" است و بیش از هر نقدی از سوی رقبا، شعارهای دولت در بحث آزادی و تحمل مخالف و نقد و اعتدال را به زیر میکشد و بر سیاست رسانه ای عکس برداری دولت مهر شکست میزند. روحانی و دولت و حامیانشان عاقل باشند نمی توانند پشت این ادبیات تکفیری بایستند. همانطور که پشت منتقدان بی سوادند نیاستادند.  

این نشان نمی دهد که وقتی انتقادات پرحجم به دولت می شود آقای روحانی در موضع ضعف قرار می دهد؟

روحانی عصبانی است و نمی تواند خود را کنترل کند. این نتیجه انتقادها نیست بلکه روحانی و دولت یک جورهایی کم آوردند.  آنها ساده سازی هایی که در روابط خارجی  برای مسئله هسته ای کرده بودند به در بسته خورده است. یک نکته دیگر این است که عصبانیت روحانی جزء ویژگی های شخصیتی اوست.


منبع:  http://mosalas.ir/NewsDetail.aspx?Ser_Id=2&News_Id=28779

  • ۹۳/۰۶/۰۴

دولت یازدهم

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی