قانون؛ شاخص حق و باطل در فتنه
این مطلب، پیش از این، در لادستان منتشر شده است:
اصلاحطلبی واژهای دارای بار خوب و مثبت است و تداعی کنندهی امر مهمی است که اگر مغفول بماند سبب بینظمی و اختلال در جامعه میشود و تاکید میکند که وضع موجود خوشحال کننده نیست و ضرورت دارد که اصلاح صورت گیرد؛ البته در چارچوب اصول، ضوابط و قانون.
مادامی که اصلاحطلبی، اصولگرایی و یا هر گروه دیگر، بر مبنای قانون تصمیم بگیرد، عمل کند و پایبند به اصول باشد، در درون نظام تعریف شده و حد و مرز خود را با بیگانگان مشخص میکند و مانع از بوجود آمدن فتنه میشود. اما وقتی چارچوب قانون رعایت نشد، گروهی کوچک علمدار جریانی بزرگ و ریشهدار میگردد که سبب پیدایش اتفاقات مذکور میگردد.
گروهی که فتنه 88 را رقم زد، اپوزیسیون نظام اسلامی و خارج شده از دایرهی اصلاحطلبی معروف بود که سابق بر این اتفاق، نسخهی فتنهی 78 را از امریکای جنایتکار و بریتانیای خبیث به امید باجگیری از جمهوری اسلامی عاریه گرفته بود. البته این را نیز باید از یاد نبرد که رهبر این گروه همسویی با اصلاحطلبی معروف داشته است، بعد از سکوتی 20 ساله، با نوشتن بیانیه شماره 17 پس از وقایع عاشورای حسینی سال 1388 شمسی، نشان داد که تغییر جهت داده و از گذشته خویش فاصلهها گرفته است. او و این گروه را باید جزو اصلاحطلبان خارج از نظام دستهبندی کرد.
وی عملکرد سیاسی خاصی –جز مشاور سیاسی و عالی ریاست جمهوری- در بازهی زمانی 1368 و تا قبل از کاندیداتوری در انتخابات دهم ریاست جمهوری، نداشته، ولی نکتهای که بنظر میرسد در اینباره مهم جلوه کند، دعوت بینتیجهی گروهی از خط امامیها در سال 76 و اصلاحطلبان در سال 84 از وی برای کاندیداتوری در انتخابات بود که او نیامد! عمدهی کارهای وی در این بازه، دانشگاهی و هنری بوده است؛ در 1377 رئیس دولت هفتم، حکم ریاست او را بر فرهنگستان هنر امضا میکند. تدریس و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس تهران در این سالها، از جمله کارهای آکادمیک وی در بازه سکوت سیاسی بیست ساله او میباشد.
با کاندیداتوری وی در بهمن 1387 و متعاقب آن انصراف سیدمحمد خاتمی از حضور در انتخابات، دولت احتمالی آیندهی خود را دولت قانون نام نهاد.
بیقانونی او و در پی آن حامیانش، زمانی شروع شد که در ساعتهای پایانی 22 خرداد، به توصیه اتاق فکر ستاد انتخاباتیاش، خبرنگاران رسانههای داخلی و خارجی را صدا زد و اعلام کرد، به همه دنیا بگویند: «پیروز انتخابات است». این مصاحبه موسوی در حالی برگزار شده بود که برخی از مراکز رایگیری داشتند از مردم رای میگرفتند و شمارش آرا هنوز شروع نشده بود. بیقانونیها تازه جان میگرفت؛ راهپیماییها و تظاهرات بدون مجوز بعد از اعلام نتایج، شرکت در صفوف نماز جمعه تهران که عکسهایش را لابد دیدهاید، تجمعات 13 آبان، شعارهایشان در راهپیمایی روز قدس، روزهخواری علنی هواداران او در این روز و حوادث روز دانشجو قلب مردم را جریحه دار کرد: «عکس امام به آتش کشیده شد». طولی نکشید که سناریوی جدید نیز آغاز شد؛ «یکشنبه 6 دی 88»، «جنگ با حسین ع» در «ظهر عاشورا». حادثهای تلخ که نباید رخ میداد! دشمن این بار با هماهنگی سایتها و ماهوارهها، تیر را دقیقاً به خال زده بود. جماعتی که تعدادشان کمی از انگشتان دست بیشتر بود، در ظهر عاشورا کف زدند، هلهله کردند، به جماعت نمازگزار در صف نماز سنگ زدند، خیمه حسین ع را آتش زدند و ... گروهی دیگر از این جماعت نیز شعار «مرگ بر ضد ولایت فقیه» که نه، بلکه «مرگ بر اصل ولایت فقیه» را در تهران سر دادند ...
اینبار مردم، چپ و راست، پیر و جوان، خردسال و میانسال، انقلاب دیده و به جنگ رفته، دهه هفتادیها، و هرکس دیگر که تاب و توان تحمل جسارت به امام خمینی و مقام رهبری و سید و سالار شهیدان را بیش از این نداشت، در تمامی شهرها و روستاهای کشور عزیزمان روز 9 دی را برای پاسخ به این اهانتها انتخاب کرده بودند. در این روز تمامی مردم بصیر ایران زمین، حماسهای به پا کردند و بیعتی تازه و عهدی دوباره با ولی زمان خویش بستند تا دوباره بگویند گروه مرجع ما، هنوز همان گروه اول انقلاب با همان عقاید است و نه آنها و نه ما تغییری نکردهایم. تا بگویند میمانیم با ولایت تا قیامت.
9 دی ماه، یادآور حماسهای است که ملت ایران با حضور خود در خیابانها و راهپیماییهایشان مشت محکمی بر دهان بیگانه و پیروان آنها کوبیدند. خطی که مردم در این روز از آن تبعیت کردند، قانون بود که شاخص حق و باطل بودن گروهها و تشکلهاست تا بدانند چند مَرده حلاج مشکلات و فتنههایند.
- ۹۳/۱۰/۰۹